پرتوی از فضایل امیرالمومنین از منظر اهل سنت

گر فضل تو را همه بدانند علی

حیران تو تا ابد بمانند علی

***

می ترسم اگر فضائلت را گویم

یک عده تو را خدا بخوانند علی

ابن ابی الحدید، دانشمند سنی مذهب و شارح نهج البلاغه در توصیف امیرالمومنین (ع) می نویسد: چه گویم درباره مردی که حتی دشمنان و ستیزگران با او هم، سر به آستان فضائلش فرود آورده اند و انکار مناقب و کتمان فضائل او را تاب نیاوردند.
وی می افزاید: و تو دانستی که بنی امیه (و به ویژه معاویه) چون به حکومت اسلامی در شرق و غرب زمین چیره شدند، به هر نیرنگی در خاموش کردن نورعلی بن ابی طالب کوشیدند و حقایق را برعلیه او تحریف کردند، عیب هایی برای او جعل و بر روی منابر لعنش کردند، مدح گویان او را تهدید کردند، به حبس کشیدند ، کشتند و از نقل روایاتی که حاوی فضائل و مایه بلند آوازگی او می شد جلوگیری نمودند، تا آنجا که اجازه نمی دادند نام او بر کسی نهاده شود، اما این حیله ها جز بر والایی و سرافرازی او نیفزود، همچون مشک که هر چه بر آن سرپوش نهند، بویش بپیچد و چنان خورشید که چهره اش با کف دستی پوشیده نگردد و چون روز روشن که اگر چشم برآن ببندی، دیدگان بسیاری آن را می بیند.(1)
معاویه یکی از یاران نزدیک امیرالمومنین (ع) را به حضور خواست و از او خواست تا علی(ع) را توصیف کند. آن شخص که " ضراره بن ضمره " نام داشت، در حضور دشمن کینه توز امیرالمومنین (ع) در وصف آن حضرت چنین گفت:" به خدا سوگند که او بسیار دوراندیش و نیرومند بود، به عدالت سخن می گفت و با قاطعیت کارها را به سرانجام می رساند. علم از جوانب وجودش می جوشید و حکمت از زبانش فرو می ریخت . از زرق و برق دنیا وحشت داشت و با شب و تنهایی آن مانوس بود. بسیاراشک می ریخت و فراوان می اندیشید. لباس زبر و سخت و غذای فقیرانه را می پسندید، در میان ما همچون یکی از ما بود. اگر چیزی درخواست می کردیم می پذیرفت و اگراز او دعوتی می نمودیم قدم رنجه می نمود. با این همه که به ما نزدیک بود و ما را به خود نزدیک می ساخت ، چندان باهیبت بود که در حضورش جرات سخن گفتن نداشتیم.
آن بزرگوار، اهل دیانت را بزرگ می شمرد و بینوایان را به خود نزدیک می ساخت. نه نیرومند به باطل در او طمع داشت و نه ناتوان از عدالتش نومید بود. به خدا سوگند یک شب به چشم خود دیدم که به عبادت ایستاده بود و در تاریکی فراگیر شب ، دست به محاسن گرفته و چون مارگزیده به خود می پیچید و چون مصیبت زده می گریست و می گفت: ای دنیا، دیگری را بفریب. آیا به من رو کرده ای؟ هیهات که من سه طلاقه ات کرده ام و بازگشتی در آن نیست. عمرت کوتاه ، خطرت بزرگ و عیشت ناچیز است، آه از توشه اندک و سفر دراز و راه ترسناک."
( سفینه البحار2/657، ماده وصف)
سخن که بدینجا رسید اشک در چشمان معاویه حلقه زد. اما همین معاویه که فضائل امیرالمومنین (ع) را می شنید و می شناخت به کینه های بدر و احد و به طمع قدرت ، چنان با آن حضرت دشمنی می ورزید که لعن او را در خطابه ها و منابر، در سراسر کشور بزرگ اسلامی ، لازم الاجرا ساخت و طی بخشنامه ای به امرای خود، نسبت به هر کس که فضیلتی درباره علی بن ابی طالب (ع) نقل کند از خود سلب مسوولیت نمود.
( بدین معنا که حاکمان مناطق مختلف می توانستند هر بلایی بر سر چنین شخصی درآورند).
در ادامه می خوانید نمونه فضائل نقل شده امیرالمومنین (ع)

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها